روزهای من

پنهان شده ام پشت لبخندى که درد میکند...زمین...خمیازه ایى بکش به زیر پاى من..فقط همین

روزهای من

پنهان شده ام پشت لبخندى که درد میکند...زمین...خمیازه ایى بکش به زیر پاى من..فقط همین

28.

برایش نوشتم:

" زیر نور این آباژور

در ازدحام این قرص خواب های لعنتی

جایی در وسعت سرد این تختخواب

شب بخیر هایت گم شده است "

برایم نوشت:

" بخواب , عادت به هیچ چیز صلاح نیست "

.

.

و این منطقی ترین لالاییِ نیمه شب های من شد...


10.

من از برای مصلحت 

در حبس دنیا مانده ام

.

.

مولوی جان

9.

رفتیم 

اگر ملول شدی  از نشست ما...


#سعدی

2

تازه میتونم درک کنم که یعنی شهریار چقدر غمگین بوده که گفته
“کس نیست در این گوشه فراموشتر از من” 
.
.